شبستان
شبستان(گنبدخانه) قسمتیست از مسجدهای بزرگ که دارای سقف است. شبستانها فضاهای سرپوشیده و دارای ستونهای یک شکل و موازیاند که از یک طرف به صحن مسجد راه دارند. همچنین شَبستان مکانی بود در خانه پادشاهان قدیم که خلوتخانه و حرمسرا و خوابگاه آنان بهشمار میآمد. در دوره قاجار در ایران شبستان را اندرون، اندرونی و زنانه میگفتند.
هنگامی که در صراط قرار گرفتیم و سالک راه گشتیم دیگر می توانیم امید به لقا داشته باشیم، آنجا که در گنبدخانه یا شبستان به راز و نیاز با خداوند خواهیم پرداخت. خداوند کیست؟ «کمال مطلق». کمال مطلق که هیچ نقصی در او نیست، بزرگ و لایتناهی، بی هیچ حرکتی، چرا که حرکت لازمه موجود مادی و ناقص است تا با تلاش به سوی کمال، خود را نیز به سمت کامل شدن سوق دهد. اینک که میخواهیم خود را به مطلق و لایتناهی وصل کنیم و از نسبی بودن به کمال روی آوریم و با خدایی که کامل و بی نیاز است راز و نیاز کنیم، در چه مکانی و با چه شکل و صورتی باید به سلوک عابدانۀ خود ادامه دهیم؟ اینجا الگوخانۀ کعبه است یک مکعب[۱]، زیرا وقتی که وارد شبستان (گنبدخانه) میشویم به آرامش و عدم حرکت بصری نیازمندیم لذا فضای موجود نیز باید دارای خصوصیاتی همگام با عملکرد خود باشد.
آیا نقشۀ گنبدخانه یا شبستان میتواند به صورت اشکال مثلث یا دایره و یا چند ضلعی باشد؟ مسلماً نه، زیرا این اشکال هر یک دارای خصوصیاتی ذاتی هستند که نمیتوانند با محتوا و عملکرد نماز انطباق لازم را داشته باشند. مثلاً مثلث به دلیل گوشههای شکسته و زوایای حادۀ خود، یک فرم دینامیک یا متحرک است که هیچ نقطۀ آن آرامش و سکون ندارد. دایره نیز شکلی است که انسان را یا به سمت مرکز یا بر روی محیط خود به چرخش واداشته، ایستایی و سکون لازم را ندارد، در حالی که برای نماز به حضور قلب و آرامش محتاجیم. در ثانی برای خدا، مکان یا نقطۀ مشخصی نیز نمیتوان فرض کرد که در این صورت بخواهیم بگوییم در استفاده از دایره، مرکز آن و در استفاده مثلث، گوشه های آن مدنظر بوده است. خدا که در همه جا حضور دارد، پس چه شکلی را به کار بریم تا آن تعادل لازم را همراه با بی جهتی برای نمازگزار داشته باشد؟ (البته در اینجا بی جهتی همان همه جهتی خواهد بود).
بعد از مطالعه و بررسی یا رجوع به نمونههای به کار رفته در معماری گذشته درمییابیم که شکل مورد احتیاج تنها مربع میتواند باشد و لاغیر، زیرا مربع شکلی است که هم دارای سکون و آرامش است و هم میتواند به آرامش درونی ما برای حضور قلب و راز و نیاز با خداوند کمک کند، مضافاً اینکه شکل متعادلی است که هیچ نقطۀ جهت دهندۀ خاص نیز در خود ندارد[۲] و این نقشۀ مربع یا حجم مکعب همان الگویی است که حضرت ابراهیم در ساختن خانه کعبه به کار برده است.
هشتی
هشتی به لحاظ عملکردی عمدتاً باید دارای شکلی دایره مانند باشد زیرا چنین شکلی قادر به ایجاد تمرکز در محیط خواهد بود ولی به دلیل اینکه دایره نمیتواند پاسخگوی سایر نیازهای طراحی از قبیل اضلاعی تعریف شده و مشخص برای انشعاب سایر عملکردها مانند ورودی، راه پله، دالان و… باشد، لذا بهتر است به چند ضلعی تبدیل گردد و چند ضلعی در بهترین نمونۀ خود هشت ضلعی خواهد بود که از دوران دو مربع مساوی بر روی هم به صورت ۴۵ درجه حاصل میشود. چرا که در موضوع حفظ تعادل محیط معماری و انسان، وجود خط مستقیم یا زاویۀ قائمه جای بحثی ندارد، اما هنگامی که زوایا تغییر کند به سمت حاده یا منفرجه میل می کند، به صورت اشکالی پویا (Dynamic) در میآیند که تنها حالت سکون و آرامش برای آنها استفاده از اجزاء و اضعاف زاویۀ ۴۵ درجه یا نصف قائمه خواهد بود. به همین دلیل، در معماری گذشته برای فضاهایی که دارای زاویۀ غیرقائمه بودهاند مثل اکثر حمامها (حمام گنجعلیخان) و یا هشتی ها، همواره استفاده از زاویۀ ۴۵ یا ۱۳۵ درجه معمول بوده است. به هر حال، هشتی به نحوی طراحی میشود که هر یک از اضلاع آن دارای شخصیتی تعریف شده باشد و در ضمن، امکاناتی را هم برای برخوردهای معمارانۀ طراح فراهم سازد.
دالان
از داخل هشتی نمیتوان مستقیماً به سمت حیاط (صحن) راه یافت بلکه ابتدا از روزنهای در مقابل، یک تصویر کلی از محیط پشت آن(صحن) به ناظر ارائه میشود؛ سپس او را از طریق یک یا دو دالان به سمت حیاط هدایت می کنند. شاید علت اصلی اینکه انسان مستقیماً نمیتواند به صحن راه یابد، یکی حفظ سلسله مراتب و احترام و دیگری عدم سهل الوصول[۳] بودن محیطهای مختلف باشد. چرا که سهل الوصولی یک محیط هیچ اثری بر ذهن عابر نخواهد گذاشت، به همین خاطر در معماری مساجد که همواره باید یک رابطۀ تأثیر و تأثری متقابل بین انسان و فضا برقرار باشد، بعد از ارائۀ یک منظر یا دید از صحن، دسترسی مستقیم عابر به صحن را تا حدی منحرف کرده سپس او را به وسیلۀ دالانهایی که در دو طرف هشتی قرار دارد به سمت حیاط هدایت میکنند.
پانویس
[۱]. گرچه در معماری مساجد ایرانی، تأثیر کاخهای ساسانی و اشکانی و چهار طاقیهای مربوط به آنها را نادیده نخواهیم گرفت ولی به هر حال نقشۀ مکعبی گنبدخانه قبل از اینکه مربوط به دوره شاهان اشکانی و ساسانی باشد متعلق به خانۀ کعبه بوده است.
[۲]. محراب به عنوان یک نقطۀ عطف و جهت در این بحث مدنظر نیست زیرا وجود محراب یک عنصر ثانوی بر شکل ذاتی مکعب گنبدخانه است که در جای خود به آن اشاره میشود.
[۳]. برای واژه راه در عربی چندین کلمه وجود دارد مانند سبیل، صراط، طریق و… که هر کدام معنای دقیقی برای خود دارند. مثلاً صراط به بزرگ راه و یگانه راه اطلاق میشود. سبیل، راه فرعی است که به صراط منتهی میشود مانند نسبت شاخههای درخت به تنۀ آن. در مورد سبیل که توسل به راههای فرعی است میتوان تعدد و عدم سهل الوصول بودن را مطرح کرد: «والذین جاهدو افینا لنهدینهم سلبنا»، یعنی خداوند هدایت انسانها به سبل را مقارن با جهاد در راه خود قرار داده است. اما در مورد صراط تنها یک راه و صراط وجود دارد و بس: اهدنا الصراط المستقیم.