«هنر اسلامی همان هنر قدسی است که پیام الهی را به بشر منتقل میکند، زنده نگه داشتن آرمانهای والا، هدف حیات و ارتباط بشر با خدا در روزگار مرگ ارزشها، هدفمند ساختن زندگی در مقابل پوچ انگاری، الحاد و دور شدن از خدا، از جمله پیامها و کارکردهای معنوی هنر اسلامی است. هنر اسلامی، فراتر از زمان و مکان بوده، ریشه در عالم تجرد داشته، از عالم بالا ریشه گرفته و در جهان جسمانی خود را متجلی ساخته است. هنر اسلامی، هنری انتزاعی و بریده از واقعیات نیست بلکه ریشه در واقعیتها دارد. هنر اسلامی در جهان معاصر، کارکردهای ارزشمند و شگفت آوری دارد که انسان امروز به آنها نیازمند است. نمایاندن زشتیها ، کژیها و بیدار سازی جامعه و عبرت آمزی به انسانها برای تصحیح مسیر حرکت و شیوه زندگی، هدایت فرد و جامعه بسوی رستگاری، سعادت و کمال، آموزش جامعه و کمک به ارتقای فرهنگ و بینش و آگاهی افراد و جوامع، درس بزرگواری و کرامت و عزت نفس و ایثار و عفو و برابری و مبارزه برای عدالت از جمله مواردی است که به واسطه بهرهگیری از هنر اسلامی میتوان به آنها پرداخته و تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم آنها را نیز در سطح جامعه شاهد بود.»(۱)
« همه هنرمندان که با زبان و بیان خاص خود به عرصه هنر و معماری پای مینهد، با وجود تفاوتهای ظاهری در اصول و مبانی، سعی دارند از هنر حقیقی ازلی و ابدی دفاع نمایند. این شیوه بیانی، به هنر دینی نیز تعبیر شده است. بنابراین هنرمندان بدون داشتن ایمان و اعتقاد، نمیتوانند از پیرایههای ظاهری اطراف خود چشم بپوشند و از ظاهر به باطن پنهان بپیوندند. از این روی، یک معمار ایرانی که به بنای مسجد مبادرت میکند، نمیتواند بدون قالب تهی کردن از ظواهر به زیبایی حقیقی که پشتوانه او در تجلی هنر نابش است برسد.»(۲)
هنر بکار رفته در برخی مساجد تاریخی ایران و جهان، گواه این مطلب است که جذابیت این اماکن مقدس در گرو زیبایی اجزاء و عناصر داخلی و بیرونی آن میباشد، از آنجایی که هر پیامی ر ا نمیتوان در هر قالبی و به هر شکلی بیان نمود بنابراین ابلاغ سخن مکتب نیز فضا و بستر مناسبی را میطلبد که در پرتو آن بتوان با بهرهگیری از سبکها و قالبهای گوناگون هنری به تبیین آموزههای دینی پرداخت.
تلاقی دین و هنر اسلامی در مسجد
اسلام، نخستین دین آسمانی است که نظر انسان را به گستره زیبایی و زینت در آفریدهها جلب میکند و به او مینمایاند که بُعد انسانی و روحانی فطرت خویش را ارج نهاده تا به فراسوی زندگی حیوانی رهنمون شود. زیبایی و زینت، تعبیر همین مفهوم و عصاره هنرهای زیبا به شمار میرود. تمام نظم تجریدی هنر متعالی اسلامی، بازتابی است از محتوای عارفانهای که بر پایه ایدئولوژی اسلام بنا شده است.
به یقین نمیتوان مسائل عقلانی و انتزاعی را از ابعاد احساسی و عاطفی آن جدا دانست، تا این احساس برانگیخته نشود و وجدان و فطرت انسانی احیا نگردد؛ ایمان، ریشه ندوانیده است. از این حیث میتوان ادعا کرد که دین با هنر نقاط اشتراک متعددی دارد. مساجد به عنوان ساختارهای اجتماعی اسلام، همواره به نقش آفرینی چند منظوره در قرون گذشته پرداخته است. گرایش مردم آزاد اندیش دنیا به مفاهیم عالی اسلام از یکسو و ناکامی نظری و عملی تمدن مادی در برخی جهات از سوی دیگر، بر اهمیت و نقش مساجد در جامعه جهانی افزوده است. تاثیرگذاری چندگانه مساجد در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به گونهای ست که در و اقع، قدرت پاسخگویی به تمام نیازهای بشر را دارد.
مساجد و بناهای مذهبی در تاریخ معماری ایران، همواره نقطه به اوج رسیدن هنر و معماری اسلامی بوده است. «در معماری اسلامی ایران، بدون شک جنبههای ساختمانی و نوآوری در فضاهای مساجد و ایجاد فضایی تازه در سیر تاریخی خود، از اهمیت بالایی برخوردار میباشد. یک بنای ایرانی، در عناصر معماری همچون قوسها، تاق بندیها، گنبد و حتی مقرنس بعنوان یک تزئین حجمی و سه بعدی پیشتاز بوده و توانسته است این دستاوردها به دیگر سرزمینهای اسلامی نشان دهد.»(۳)
مسجد، محل تجلی مجموعهای از هنرهایی است که مصداق مسلم هنر شهودی است. به عبارت دیگر، در مساجد نه تنها دین با هنر ملاقات میکند بلکه مهمترین نمودهای هنر اسلامی، معماری مساجد و ویژگیهای بارز آن است. مجموعهای از جلوههای هنری را میتوان در مساجد مشاهده نمود که از آن باید به هنر پرستشگاهی یا هنر قدسی یاد کرد. این جلوههای هنری عبارتند از معماری، گچبری، آجرکاری، کاشیکاری، مقرنس کاری، خوشنویسی، فضاآرایی و… همچنین در طول نسلها و قرون متمادی، پاکترین و امنترین ملجاء برای هنر اسلامی، مساجد بوده است.
از آنجا که هنر با نماد آمیخته است و نمادها ماهیت و جوهر هنر را تشکیل میدهند، لذا مجموعههایی که از هنر در خدمت مسجد قرار گرفته، فراوان بوده و دارای پیامی معنادار میباشد. در هنر معماری مساجد، خطوط عمودی، افقی و منحنیها، دارای معنای بلندی میباشند. ساخت گنبد، محراب، گلدستهها، ستونها، منبر، مقرنسها نیز پیامی را به مخاطب القا مینماید.
«هنر اسلامی نه تنها در مسجد بلکه در متن زندگی مردم جریان یافته و در طول قرون متمادی، محیطی را فراهم آورده که در آن مسلمین با به یاد داشتن خداوند و با عنایت و تامل در باب زیبایی که نهایتا فقط ناشی از خداوند است که به مفهومی مطلق و زیبا منتهی میشود، کار هنری انجام میدهند.»(۴)
«مساجد بعنوان اجتماعیترین مکان حضور مسلمین، جایگاه تلاقی دین و هنر اسلامی میباشد. صرف نظر از نزهت معنوی، این بناهای باشکوه در چشم هربیننده ” گالری هنر اسلامی” به شمار میآید. هنرمندان بی نام و نشان که تمام هستی خویش را وقف ساختمان مساجد کردهاند، از شوق مقدسی بهرهمند بودهاند. آنان با اشتیاقی وصف ناپذیر کوشیدهاند تا بهترین تصور خود را از زیبایی، در این آثار مقدس جلوه و جلا بخشند. در حقیقت، معمار مسلمان در روزگاران گذشته هر زیبایی را که در اطرافش میدید ، اگر آن را در خور عظمت و شایسته جلال و جمال خدا می یافت، سعی میکرد تا به هنگام فرصت، برآی آن در مسجد جایی باز کند.
در بنای بسیاری از مساجد، هنر های گوناگون با هم در آمیخته است. معماری در توازن اجزا کوشیده ، نقاشی به الوان کاشیها و نقوش توجه کرده، و خوشنویسی الواح و کتیبهها را جلوه و جلا بخشیده است.»(۵)
بنابراین میتوان مسجد را از آن حیث، جایگاه تجلی هنر و معماری اسلامی قلمداد کرد که هنرهای گوناگون، بر روی هم فضا و مکان خاصی را پدید میآورند، فضا و مکانی که برای ایجاد رابطه میان خدا و خلق او مناسب باشد و در عین شکوه و جلال، آراستگی و تزئین آن، ذهن انسان را به جای توجه به خداوند سبحان به خود مشغول نسازد.
زیبایی معناداری که در معماری اجزاء و عناصر مسجد، نظیر کتیبهها و یا مقرنسها موج میزنند نه تنها انسان را از یاد خداوند غافل نمیسازد بلکه او را متوجه وزن اشکال و صور روحانی آن میکند. چرا که معمار بواسطه هنر و با استفاده از مصالح و ملزومات کار هنری، همزمان با خلق یک بنای زیبا به مفهوم سازی نیز میپردازد. بطوریکه بنای ساخته شده با اعتقادات سازندگان آن پیوندی ناگسستنی دارد، در واقع ساختمان زیبا، جمال باطن پدید آورنده آن را هویدا می سازد.
فُرم ها و نقش های نمادین در مسجد
سیر تکوین هنر و معماری اسلامی در طی دورههای مختلف زمانی، در مسجد نمود و ظهور پیدا کرده است. بسیاری از مساجد تاریخی جهان اسلام در ابتدای ساخت و شکلگیری بسیار ساده بودند، اما در طی سالیان متمادی بسیاری از هنرهای نوین که برخاسته از ذوق و قریحه ذاتی هنرمندان مسلمان بود، در این مساجد شکل گرفت و تکامل یافت. در واقع این مساجد بودند که وحدتی بین آثار و هنر گذشتگان طی نسلهای متمادی قبل و بعد ایجاد کردهاند، که گسستی در این زمینه در آن دیده نمیشود.
تمامی سبکها و قالبهای مختلف هنری در مساجد؛ رشد و نمو یافتهاند، قالبهایی که با اصل اسلام و ارزشهای الهی و قدسی در تناقض نبودند. معماران مسلمان با ذوق و سلیقه سرشار، مساجد را با سبک و شیوه جدیدی احداث کرده و در این زمینه دست به نو آوریهای کم نظیری زدند که اکنون مساجد تاریخی تبدیل به زیباترین جاذبههای فرهنگی جهان شدند. معماری مساجد، هیبت و شکوهی را به نمایش میگذارد که نماینده ذوق سرشار زیبایی شناسی است و منبعی جز ایمان و الهام آسمانی نمیتواند داشته باشد.
از سدههای نخستین تا کنون، ملیتها و اقوام مختلف مانند یک امت واحد با فرهنگها، آداب و رسوم و بویژه با توانایی و درک هنری متفاوت و متنوع در کار ساختن و پرداختن مساجد در سرزمینهای وسیعی که از اندلس تا جنوب آسیا امتداد دارد تلاش کردهاند.
هر آنچه که دیروز و امروز تحت عنوان معماری اسلامی در سرزمینهای مفتوحه با سبکها و شیوههای شناخته شده اندلسی، آفریقای شمالی، شامی، مصری، ایرانی و عثمانی ایجاد شده است، در حقیقت ، هنر مردمان ساکن در این نواحی بوده است که دیر زمانی پیش از ظهور اسلام، هر کدام دارای تمدنهای درخشانی بوده اند و اینک در پرتو تعالیم اسلام، دارای سمت و سو و شخصیت واحدی شدند.
اگر چه به ظاهر، واجد تفاوتهایی بودهاند که بیش از همه در شیوه تزئین بنا ، تجرید و درک هنری مبتنی بر برخی جنبههای فرهنگی مانند آداب و رسوم قومی و سننن قبیلهای، اقلیم، عادتها، معیارها و هنجارهای مورد قبول آنها بوده است. معماری ایرانی در دوره قبل از اسلام، بطور بارز در دو شیوه پارسی و پارتی ظهور یافته است.
معماری ایران کهن، هر چند بصورت متعالی به خلق صورت پرداخته اما هیچگاه خالی از معنا نبوده است. و همواره اصول و معماری ایرانی با معماری اسلامی، پیوندی ناگسستنی یافته است. به عبارت بهتر اسلام و معماری ایرانی در جهت نوعی کمالگرایی دو جانبه حرکت میکنند. تاثیری که اسلام و آموزههای آن بر معماری ایرانی میگذارد در واقع، تزریق نوعی روح و حس درونی جدید به بنای ایرانی است که معمار ایرانی، با بکار گیری یک سری مفاهیم اسلامی همچون بازگشت به اصل کثرت به وحدت و بکارگیری آرایههای نمادین، چنین فضایی را خلق کرده است. به جرات میتوان گفت که معمار ایرانی در هنگام خلق بناهای زیبا نظیر مسجد شیخ لطفالله ، همواره حقیقتی با عنوان مبداء آفرینش را با خود به همراه داشته است.
در هنرهای تزئینی اسلام، رعایت اصل پرهیز از بیهودگی وجود دارد. یعنی اینکه در هنر اسلامی، اشکال به صورت زیبا و دلپسند ارائه گردیده و به جنبه تزئینی آن توجه شده و در نهایت به حس جمال طلبی و زیبایی خواهی انسان، پاسخ مثبت داده می شود. از آنجایی که مسجد، پایگاه اجتماعی مسلمانان به شمار میرود به تزئین آن توجه خاصی شده است. ساختمان مسجد طوری است که راز و نیاز انسان را سهل و آسان میکند، تناوب بیکران قوسها و ستونها فضای پیوسته را چنان به تکههای همسان تقسیم میکند که وصول به حالت معنوی را آسان مینماید.
مساجد اسلامی، جلوهای از زیباییهای بصری و نمونه بارزی از تلفیق و ارتباط فرمهای نمادین با باورهای عمیق اعتقادی است. اشکال، الگویی و ارتباطات سمبلیک در تمامی جوانب و نمادهای مساجد بوضوح دیده میشود. اساسا هنرهای دینی بخصوص مساجد اسلامی در یک امر مشترکند و آن جنبه سمبلیک آنهاست، زیرا در همه این هنرها؛ جهان سایهای از حقیقت و مرتبتی متعالی از آن است. به همین جهت، هر سمبلی، حقیقتی ماورای این جهان پیدا میکند. بنابراین سمبلها در مقام دیداری قرار میگیرند که از مرتبه خویش نزول کرده تا معنای متعالی را بیان نمایند. و این معانی جز با این سمبلها و تشبیهات به میان نمیآیند. در معماری مساجد، نقوش و گچبریها، آجرکاریها، کاشیکاریها، برمبنای معنای سمبلیک هر یک از آنها و حس پویایی و زیباپسندی مردم انتخاب میشوند. نمادگرایی موجود در مساجد بصورت فرمها و چه به صورت نقشها در واقع ارزش ذاتی بنا محسوب میشوند.
هنرمندان و طراحان مساجد، چون دیگر معماریهای اسلامی به تضاد میان داخل و خارج توجه کردهاند. بررسی معماری مساجد، بدون در نظر گرفتن تزئینات آن در هر شکلی و با هر موادی کامل نیست. اهداف چنین تزئیناتی، بیان واقعیات غیر ملموس است.
نقوش اسلیمی، هندسی و کتیبهها منحصر به معماری اسلامی است. ویژگی نقوش اسلیمی، تحرک، پیچ و تاب، رشد و نمو آن است. بیتردید چنین ترکیبات بدیعی، جاذبه مساجد را در طول تاریخ تمدن اسلامی برای مسلمانان افزایش داده و حتی هنرمندان غربی را دچار حیرت و شگفتی نموده است. در معماری اسلامی، نقوش اسلیمی جایگزین شمایل، مجسمه، و نقاشی در کلیساها شده است. در تمام سرزمینهایی که اسلام بدانجا قدم نهاد، شکل منحصر به فرد نقوش اسلیمی را در آنجا آفرید. معماران ایرانی، تحت تاثیر باورهای اسلامی در خلق آثار بدیع، نظیر کتیبههای متضمن نامهای جلاله خداوند و رسول گرامی اسلام(ص) و آیات نورانی قرآن در انواع صور زیبا بر روی آجر پختهها و کاشی لعابدار تلاش نموده اند. این نوع تزئینات، علاوه بر زیبا سازی صوری فضا در بالا بردن کیفیت فضای روحانی عبادت، نقش موثری ایفا می نماید. در معماری اسلامی، عناصری همچون شکل، تقارن، جهت مندی بنا، رنگ، خط، توجه به نوع مصالح، محراب، گنبد، مناره و … باعث شیدایی انسانها در هنگام ورود به مسجد میشود.
هنگامی که انسان وارد بنا میشود میان درون و برون، تفاوتی آشکار مشاهده میکند که این حالت در مساجد به کمال خویش میرسد به این معنی که آدمی با گردش در داخل و خارج مسجد، در واقع میان وحدت و کثرت سیر میکند. بنابراین اصل توحید که پایه نظرگاه اسلامی است در پی وحدت بخشیدن به پیکر عناصر گوناگون هنری است که بارزترین و ملموسترین این وحدت، در معماری مساجد سراسر جهان اسلام به منصه ظهور رسیده است.
سیر و سیاحت در جهان پر نقش و نگار تزئینات و کتیبههای مسجد که بیشتر به منظور ایجاد و تلقین نوعی محیط معنوی نوشته شدهاند بیننده را در عوالم روحانی غرق مینماید و ایمان به وحدت خداوند را در دل او راسخ میسازد. در حقیقت، استفاده از اسلیمها و کتیبهها یکی از بارزترین و یژگیهای تزئینی مشترک در همه مساجد است.
کاشیکاری که یکی از مصادیق بارز معماری اسلامی در مساجد است با بهرهگیری از رنگهای زیبا و متنوع، پیوندی بین آسمان و مسجد را برای بیننده القا مینماید. نمونه عینی این هنر بیبدیل ، کاشیکاری گنبد در اصفهان میباشد.
استفاده از آیات نورانی کلام وحی و نیز نقوش اسلیمی در کتیبههای مساجد، به فضا و ماده، هویت و معنا میبخشد. بطوریکه انسان را به جهانی معنوی رهنمون میسازد و غالبهای ذهنی را درهم شکسته و به روشنایی دنیایی هدایت میکند که تجلی حق در آن است.
«معماری مسجد به دنبال الهام از مفاهیم کلام الهی و روایی است، تا فضایی ایجاد بکند که عالم ملکوت(عالم معنا) و عالم ناسوت(عالم صورت، ملک و طبیعت) را به هم قرین سازد و فضای روحانی واحدی را خلق کند. چه گنبد، مناره، محراب و طاق در فرمها و چه کتیبهها و کاشیکاریها و گچبریها و کاربندیها همگی به یک محور و نهایت منتهی به یک نقطه میشوند. نقوش، اشکال و رنگها در معماری نشانه بارزی برای القای معانی پنهان هستند و مخاطب از طریق حضور در فضای معماری به درک شهودی آن معانی نایل می شود.»(۶)
تاثیر شکل و فرم نمادین در انتقال معانی و مفاهیم
بحث درباره فرم و شکل ظاهری مساجد و ضرورت تداوم معماری سنتی و یا تلفیق آن با معماری مدرن از جمله موضوعاتی است که توجه محافل علمی و مطالعاتی کشور را به خود جلب نموده است.این بحث از یک سو میتواند تنها معیارهای شکلی زیباشناسانه را مطرح نموده و بر زیبایی و تناسبات معمارانه سنتی تاکید داشته باشد و از سویی دیگر، می تواند در سطوح معنایی والاتری مطرح شده، موضع خوانایی مسجد در بافت شهری یا انتقال مفاهیمی چون الهی و قدسی بودن را در بر گیرد.
وقتی بحث از فرم و ظاهر مسجد به میان میآید، منظور تمام ابعاد و اضلاع شکلی مسجد است و مراد ساختار فیزیکی و سازهای آن بعنوان یک کالبد و ساختمان در فضای درونی شهرها و روستاهاست، که در تزریق روح و معنویت و دینداری در فضای مادی و بیروح جوامع، نقشی مهم ایفا مینماید. تاثیر شکل و فرم در انتقال معانی و مفاهیم از دو منظر “حس زیبایی شناختی و گرافیک محیطی” قابل بررسی است:
الف) حس زیبایی شناختی (Aesthetic):
یکی از نیازهای روانشناختی انسان، نیاز به حس زیبایی شناختی است. زیبایی شناسی از آن جهت که کیفیتی درونی و ناظر بر حالات درونی آدمی است، ارضاء آن میتواند مقدمهای برای رویکرد آدمی به معنویت و پرستش خداوند باشد. یکی از ویژگیها و جاذبههای مساجد میتواند این باشد که با ارضاء حس زیبایی شناختی و ایجاد این حس به پرورش دینی افراد کمک نماید. سوق دادن افراد به سمت خدا و متوجه ساختن ایشان به فرامین الهی اگر چه از کارکردهای مساجد است اما این خود مستلزم ارضاء حس زیبایی شناسی انسان است.
زیبایی شناسی، پاسخی است که فرد به امور زیبا از خود نشان میدهد. به عبارت بهتر، زیبایی شناسی، مطالعه پاسخ و حساسیت فرد نسبت به امور زیباست نه مطالعه کارکردهای هنری. برای نیل به این هدف، میتوان از هنر و ابزارهایی نظیر نقاشی و خوشنویسی بهره برد. از جمله مولفههایی که در کنار این ابزارها برای انتقال مفاهیم متعالی نقش بسزایی ایفا مینماید، ریتم و هماهنگی(Rhythm & Harmony) میباشد. مساجد میتوانند با استعانت از این هماهنگی و نظم و ترتیب در راستای مفاهیم بلند قدسی و تقویت هویت دینی بهره گیرند. بین میزان ارضاءکنندگی مسجد و میزان جاذب بودن آن رابطه مستقیمی وجود دارد. آدمی نیز رو به موقعیتهایی دارد که این نیازها را ارضاء نماید. اگر مساجد بتوانند احساس نیاز به پرستش کردن، فواید، اهمیت و ضرورت آن را بدرستی تبیین نماید، و همچنین اگر بتوانند جنبههای زیبایی شناختی کارکردهای خود را بدرستی به مردم تفهیم نمایند، در واقع به میزان جاذبه خود افزوده اند. بسیاری از انسان ها نه برای خود، بلکه بخاطر نفس حضور در مساجد و ارضاءکنندگی آن در بُعد زیبایی شناختی به مسجد روی میآورند.
ب) گرافیک محیطی:
«در یک محیط، باید میان زیبایی و عملکرد ارتبط برقرار نمود. طراحی محیطی برای زیبا ساختن محیط بصری، آگاه کردن و ارتباط برقرارکردن بعنوان یک اهرم پر قدرت، به ایفای نقش میپردازد. طراحی محیطی برای انواع محیط ها مانند مساجد، بیمارستانها و مراکز فرهنگی و دینی کاربرد دارد. پیکتوگرامها یا علائم بصری، سیستمهای هدایت بصری، طراحی نمای ساختمانها و نقاشیهای بزرگ دیواری جزو تقسیمبندیهای گرافیک محیطی محسوب میشوند. در گرافیک محیطی یا طراحی، برای ایجاد ارتباط بصری با مخاطبان، طراح باید پیامی به ایشان القاء نماید، پیامی هدفدار در جهت شناساندن ومعرفی محیط. این پیام باید در وهله اول کاربردی بوده و بعد زیباشناسانه آن مراعات گردد. بعبارت دیگر، در جهت زیبایی و مطلوب نمودن محیط تلاش صورت پذیرد.»(۷)
نقش پوشش در فضاسازی
«در معماری ایرانی، فضا سازی از اهمیت ویژهای برخوردار است. به نحوی که این مهم تنها از طریق تلفیق و ترکیب احجام صورت نمیپذیرد، بلکه تمهیداتی اندیشیده میشود که الزاما احتیاج به ترکیب یا انفصال حجمی نباشد و در یک فضاسازی یکسره هم امکان فضاسازیهای گوناگون و گاه متضاد ممکن گردد. ابزار نیل به چنین مقصودی در درجه اول پوشش فضاست. چنانچه در یک فضای واحد و یا متحد از پوششهای متنوع استفاده شود، آن فضا متعدد ادراک و احساس میگردد و بالعکس در یک زمینه تلفیقی چنانچه پوشش مناسب انتخاب گردد، آن فضا واحد و یا متحد جلوه میکند.
تاثیر نقش، نور و رنگ در فضاسازی
علاوه بر پوشش، سه عامل نقش، نور و رنگ نیز در فضاسازی دخالتی مستقیم و ناگزیر دارند.
نقش، محصول لاینفک و ناگزیر مصالح بنایی نیز میباشد. نحوه قرارگیری آجرها در کنار و بر روی هم به هر حال، تولید نقش می کند و نیز در فضاسازی دخیل است. مزاوجت آجر و ملات و حمایت این دو از یکدیگر نیز نقش آفرین است. رنگ نیز به خودی خود ظهور نمییابد مگر اینکه بر نقش بنشیند، آنگاه است که منشاء اثر میگردد و در فضاسازی دخالت میکند. سومین عنصر مهم فضاسازی معنوی مسجد، نور است که رنگ نشسته بر نقش را ظاهر میگرداند و در فضاسازی نقشی بیبدیل ایفا میکند. همه نورهای نشسته بر نقوش است که رنگ ها را ظاهر میگرداند و طیف رنگین از کمرنگ به پُررنگ و سایه روشن را میآفریند. بدین ترتیب، عمق میدان و وسعت دید، معنا و موجودیت مییابد.»(۸)
الف) نقش:
نقش متنوع و رنگارنگ کاشیکاری مساجد ایرانی، جزو زیباترین و پرمعناترین عناصر بکار رفته در مساجد است. این نقوش پرمعنا هر یک بر حسب شکل و محل قرارگیری دارای کارکرد و بار معنایی و رمزی متفاوت است. تکرار، ویژگی خاصی است که در میان عبادتگاهها تنها در مسجد به این وسعت استفاده شده است و در عملکرد خود با روح اسلام و عبادت در آن ارتباطی تنگاتتگ و مستقیم دارد.
نقوش اسلامی که در نوع گردش اسلیمی و ختایی و نقوش هندسی جلوهگر شده است معمولا از یک یا چند شکل منظم به دست میآید که در انحناها و دوایر قرار میگیرند و بر طبق اندازههای تکرار شونده به اشکال متفاوتی نمودار میشوند و به این صورت، تناسبات و ابسته به آن نقش، در کل سطح گسترش طرح تکرار میشود. حتی اگر پایه هندسی کار حذف شده باشد و تنها خطوط و شکلهایی که بر اساس آن ترسیم شده است باقی مانده باشد باز هم روح هم آهنگ و تکرار شونده آن محفوظ و نمایان است.
این نقوش نیز جلوهای قدسی در هماهنگی کامل با معماری بنای مسجد است و چنان احساس معنویت را به شخص حاضر در مسجد القا میکند که گویی تمام ساختمان مسجد در ذره ذره نقوش و اشکال خود دائما ذکر او میگویند و به همراه خود، عابد را از مقام خاکی به سیر در افلاک دعوت میکنند. این نقوش که نظم هندسی آن گویای عقلانی بودن آن است ضمن اینکه برای رهگذران زیبایی صوری ایجاد کرده، برای عابد، نقش دیگری ایفا میکند و او را از عالم تعلقات و کثرات به عالم وحدت و ماورای ظاهر رهنمون میکند.
در اغلب نقوش اسلامی، نوشته، نقش کار ساز و مهمی ایفا میکند. خطوط نسخ و کوفی به سیال بودن آب زلال و به نرمی نسیم سحرگاهی در لابهلای نقوش یا روی آنها میلغزند و آیات نور و اشارات قداست را بر آنها مینگارند. هنرمند مسلمان از کثرات میگذرد تا به وحدت نایل آید.
انتخاب نقوش هندسی، اسلیمی و ختایی و کمترین استفاده از نقوش انسانی و وحدت این نقوش در یک نقطه، تاکیدی بر این کوشش است. طرحهای هندسی که به نحو بارزی وحدت در کثرت و کثرت در وحدت را نمایش میدهد، همراه با نقوش اسلیمی که نقش ظاهری گیاهی دارند آن قدر از طبیعت دور میشوند که فضای معنوی خاصی را ابداع مینمایند؛ که رجوع به عالم توحید دارد. تفکر توحیدی چون دیگر تفکرهای دینی در معماری مساجد، تجلی تام و تمام پیدا میکند.
معماری مساجد و تزئینات آن در گنبد، منارهها، موزائیکها و کتیبهها و نقوش مقرنس کاری، فضایی را ابداع میکند که آدمی را به روحانیت فضایی ملکوتی پیوند میدهد. در معماری سنتی، شکلهای هندسی، چیزی بیش از ابزار تکنیکی صرف هستند هرچند به این معنا نیز در معماری عمل میکنند ولی ورای این عملکرد مادی دارای وظیفه مهمتری هستند و آن یادآوری انسان است از طریق چهره سمبلیکی. در معماری سنتی هیچ چیز بدون معنا نیست و معنا چیزی جز حالت روحانی نیست.
ب) رنگ:
تاثیر رنگ در معماری اسلامی، انکار ناشدنی است و از اهمیت و گستردگی معنایی زیادی برخوردار است و یکی از عوامل و مولفههای مهم در فضاسازی معنوی و روحانی مسجد میباشد. رنگها، علاوه بر آثار و ابعاد عرفانی از نظر روحی و روانی نیز اثر داشته و سبب نشاط و یا خمودگی میگردد. رنگ در روان انسان، حالتی متناظر با واقعیت کیفی و سمبلیکشان ایجاد میکند. رنگ و هارمونی آن که البته همنشین بیبدیل نور است در همه هنرهای ایرانی و اسلامی، نقشی تعیین کننده دارد.
در هنر اسلامی ایرانی، از رنگها بصورت خردمندانهای استفاده میشود و این استفاده با آگاهی از معنای سمبلیکی هر رنگ و واکنش کلی ایجاد شده در روان انسان در برابر حضور یک ترکیب یا هارمونی از رنگها همراه میباشد. استفاده سنتی از رنگها بیشتر با هدف یادآوری واقعیت آسمانی اشیاء همراه است. دراین معنا، رنگها یکی از عناصری هستند که معنای سمبلیکی آنها باید به نحوی در نظر گفته شوند و این راهی است که بدان وسیله میتوان معنای درونی معماری و هنر اسلامی را درک نمود.
حسین نصر در کتاب ایران پل فیروزه در رابطه با تاثیر رنگ چنین مینویسد: «رنگها در هنر جنبه کیمیایی دارند و آمیختن آنها خود یک هنر مشابه به کیمیاگری است. هر رنگ دارای تمثیلی است خاص خودش و نیز هر رنگ، دارای رابطهای با یکی از احوالات درونی انسان و روح است.»
«مساجد جهان اسلام در بکارگیری رنگهای متنوع از چارچوب واحدی پیروی میکنند و معمولا از رنگهای سبز، فیروزهای و آبی استفاده میکنند. رنگ آبی لاجوردی و فیروزهای از عمدهترین رنگهای زمینهای دیوارها، کاشیها، محراب، گنبد، صحن و شبستان مساجد است.»(۹)
رنگ آبی لاجوردی و آبی فیروزهای رنگهای اختصاصی ساعات بامدادی است، طیفی از رنگهای آبی و سبز نزدیک به هم. آبی، رنگ تداعی گر آسمان، بیکرانگی و بینهایت، قدرت و وسعت است.
ج) نور:
«معماری اسلامی بهویژه در ایران تاکید خاصی بر نور دارد. درون یک مسجد شبیه به نور است که به صورت صور مادی متبلور شده است و یادآور آیه نور است. در ایران، بعلت درخشندگی شدید اشعه آفتاب در اکثر پهنه این سرزمین و شفافیت هوا در مناطق مرتفع، تجربه نور و نیاز به زیستن به فضاهای روشن به عنوان جزئی از زندگی ایرانیان در سراسر تاریخ بوده است. نور عنصر برجسته معماری ایرانی است و نه بعنوان یک عنصر فیزیکی، بلکه به عنوان یک سمبل عقل الهی و سمبل وجود. نور یک حضور روحانی است که در سختی ماده نفوذ کرده آن را تبدیل به یک صورت شریف میکند و آن را زیبا و شایسته میسازد که محل استقرار روان انسانی باشد که جوهر او نیز ریشه در عالم نور دارد، عالمی که جز عالم روح نیست.»(۱۰)
نقش نور در معماری اسلامی، تاکید بسیار گسترده بر اصل تجلی است. نور، وظیفه شفاف کردن ماده و کاستن از صعوبت و سردی بنا را عهدهدار است. نور به عنوان مظهر وجود در فضای مسجد افشانده میشود تا یکی از عناصر تشکیل دهنده فضای ادراکی باشد. عنصر نور افشانی مسجد و تقویت سیستم نوری مساجد علاوه بر اینکه خود، سمبل عرفانی و معنوی است، جزئی از تزئینات مسجد نیز به شمار میرود. این نور افشانی، وظیفه مخابره اطلاعات را به خوبی انجام میدهد، گاهی اوقات هم باعث صعود فکر و اندیشه انسان به ماورای محدودیتهای مادی میشود. نور میتواند تحرک و حیاتی فعال به تزئینات اسلامی بخشد.
ترکیب نور و آب از قدیمیترین ازواج در معماری مسجد به شمار می روند. آب نمادی است از پاکی و پالایش روحی در محیط مسجد و در ترکیب با نور، نمادی است از حاصلخیزی و رشد. امتزاج آب و نور، زیبایی و برکت را همزمان به محیط مسجد میآورد.
نور و تزئینات مسجد، بجای اینکه ذهن را به بند بکشد؛ به جهانی خیالی رهنمون میشود و قالبهای ذهنی را درهم شکسته و انسان را به روشنایی دنیایی میکشاند که تجلی حق در آن است. هنر و معماری اسلامی نیز از آنجا که با عالم ملکوت پیوند میخورد، عنصر نور را چون تمثیلی از جلوه وجود مطلق تلقی میکند از این منظر است که نور به عنوان مظهر وجود در فضای مسجد افشانده میشود تا تبیین کننده هندسه آییینی آن باشد.
حجم فضا در نورپردازی معماری ایرانی-اسلامی حایز اهمیت است. در این حجم فضایی و پوشش غیر هم سطح، انعکاس منابع نور بر سطوح با رنگهای یکسان، طیفهای رنگین با سایه روشنهای گوناگون ایجاد میکند و فضا و محیط را با درجات رنگین متکثر از سِیر روشنایی تلالو و جلوههایی بیانتها مینمایاند و از هر زاویه دیدی، این جلوهگری ظهوری نو مییابد. نور پردازی در شبستان مسجد، در خدمت فضاسازی طراحی شده به گونهای که به ایجاد سایه روشن و تضاد(contrast) در مناظر و چشمانداز دید انسان(perspective) کمک شایانی میکند.
منبع نور در مسجد
«معمولا نور مورد نیاز مساجد از دو منبع تامین میگردد. منبع اول که برای روشن کردن کلی شبستان میبایست در نظر گرفته شود، بواسطه ایجاد بریدگی بزرگ بر روی دیوار شبستان صورت میگیرد (و برای روشن کردن محراب نیز استفاده می شود). منبع دوم که نور اصلی شبستان است نوری است که توسط تابش مستقیم نور خورشید از پنجرهها به درون شبستان صورت میگیرد. منابع تامین نور شبستان مسجد شیخ لطفالله نیز براساس این دو منبع پایهگذاری گردیده است.»(۱۱)
منابع
۱٫ مجله مسجد ، شماره ۱۱۷ ، ص ۶۴
۲٫ فصلنامه هنر ، شماره ۳۳ ، سال ۱۳۷۶، ص ۵۵۸
۳٫ آئین مسجد ، محمد علی موظف رستمی ، انشارات گویه ، ج ۳ ، ص ۸۲ ، سال ۱۳۸۱
۴٫ جایگاه مساجد در فرهنگ اسلامی ، علی رضایی ، موسسه فرهنگی ثقلین ، ص ۳۲۳ ، سال ۱۳۸۲
۵٫ مجله مسجد ، شماره ۵۷ ، مرداد و شهریور ۱۳۸۰ ، ص ۳۶
۶٫ هنر و معماری مساجد ، جمعی از نویسندگان ، نشر رسانش ، ج ۱ ، ص ۴۲۹ ، سال ۱۳۸۴
۷٫ مجله رهپویه هنر ، شماره ۲ ، سال ۸۶ ، ص ۶ و ۷
۸٫ بیهوده سخن ، مهناز رئیس زاده ، حسین مفید ، انتشارات مولی ، ص ۹۷ و ۹۸، سال ۱۳۸۳
۹٫ روزنامه جام جم (۰۴/۰۶/۸۵) ، مقاله معماری مسجد ، نعمت سعیدی
۱۰٫ هنر و معماری مساجد ، جمعی از نویسندگان ، نشر رسانش ، ج ۱ ، ص۲۹۱ ، سال ۱۳۸۴
۱۱٫ مسجد شیخ لطف الله و ویژگیهای آن ، محمد حسین نجم آبادی ، نشر فرزان روز ، ص ۳۰ ، سال ۱۳۸۱